یکی از زمانه می نالد


دیگری از زلزله و سونامی


یکی دیگراز بخت سیاه


یکی می گوید خدایا کجایی ؟ این چه روزگاریست؟ خوابی؟


و آن دیگری می گوید خدا نیست ... که اگر بود زندگی مااین نبود !


و سالها قبل یکی گفت خدا مرده !


لابد منظورش این بود که خدا نیست بروید هر غلطی دلتان خواست بکنید


من اما آهسته می گویم وقتی همه خوابیم !
















من ... حواترازحوا


نوروز هم تمام شد


نوروز امسال برخلاف سالهای گذشته چندان به دیدوبازدید نگذشت


درروزهای آغازین سال نوبسیاراتفاقی وبا پی گیری مستمرمن(شما بخوانید


جیغ و داد) عازم شهر زیبای یزد شدیم ... نگین زیبایی در دل کویر !


بین راه تهران تا یزد دو شب در دوشهر مختلف اقامت داشتیم ااردستان و


ناایین ...


نمی دانم شما تا چه حد به نشانه های زندگیتان اعتقاد دارید و یا توجه


می کنید اما من در یکی از این دوشهر نشانه ای دیدم که مصمم ترم کرد


برای ادامه راهی که در نظر داشتم


بسیار بسیار اتفاقی با شخصی از اهالی یکی از این دوشهر آشنا شدم که


به نوعی در همان مسیری حرکت می کرد که من به تازگی قدم گذاشته


بودم این آشنایی اتفاقی برای من نشانه ای بود که می بایست به فال نیک


گرفته شود که گرفته شد !


دیدار با ایشان سرآغاز ایده های جدید برای کارم بود و راههای تازه ای


برای ادامه راهی که چندی است در آن گام نهاده ام ...


شاید از این چند سطر یک یا نهایتا دونفر از خوانندگان محترمم سر در


بیاورند اما مهم این نیست که من در مورد کدام راه صحبت می کنم


مهم این است که نشانه های زندگی مان را دریابیم !


دریابیم ...








حواترین :


برای اینکه کسی کنجکاو نشه اعتراف می کنم یکی از اونایی که

خوب می دونه من چی می گم اول اسم وبلاگش پ هست ...کافیه؟




امیدوارم وقتی فوت کردم دم درغسالخونه پرازنیروی های امنیییتی نباشه !







من ... حواتراز حوا