زن جوان کودکش را هنگام خطاب عقب افتاده می نامید


کودک هم باورش شد ... نوجوان شد بازهم عقب افتاده نامیدند اورا


بازهم باور کرد ...


جوان شد و تازه فهمید مادرش به اصطلاح عقب افتاده بوده نه او !!!







حواترین : نداریم !






من ... حواترازحوا


نوشتم ... همه را ... اما ...


پاک کردم به همین سادگی !


اگر انگیزه نیامد می بندمش ...


بازهم به همین سادگی ...






حواترین : عکسلاگ پر ؟ آره دیگه ؟






من ... حواتراز حوا



من نیستم ...


نه تو بلاگستان ...


تو دنیا ...


به قول علی حاتمی ... مادرمرد از بسکه جان نداشت !







حواترین :

حس نت ندارم اما هستما برندارید برام سوگواره بسازید!

یکی بگه من چه غلطی کنم برای ترجمه متون عکاسی !









من ... حواتر از حوا


برف... برف ... برف


آقا من می خوام غر بزنم !!!


چه طوریه  که تابستان یهوبه بهانه گرماتعطیل کردندامابعدش فهمیدیم بخاطر


اعت.صاب بازار بوده اما حالا بچه تا مچ رفته تو برف خیس هیچکس


فکر تعطیلی رو هم نمی کنه؟؟؟


بازاریهای عزیز خب یکم همکاری کنید بابام جان !!!


لااقل فکرمن بدبخت رو بکنید که دوهفته از بچه مریض پرستاری کردم


خسته شدم خب !!!





حواترین :

الان آش رشته آی می چسبه آی می چسبه !

چیه خب گفتم این روزها به شدت کدبانو شدم ... نگفتم؟



برندگان دومین دوره عکسلاگ امروز ساعت 1

قول میدم شوکه بشید !!!






من .. حواترازحوا



این روزها جدی شده ام


نه باران به شوقم می آورد نه شعله شمعی ...


نمی دانم شاید بازهم پیله می شکافم بی آنکه بدانم


ولی نه ... خدا نکند


دوست ندارم همینگونه که هستم از پیله بیرون بیایم !!!






حواترین:

این روزها عین زنهای دویست سال پیش شدم بشور و بساب و بچه داری وذوق خرید

کاسه بشقاب نو  و دغدغه شام شب ... کتابای نخونده که خاک می خورن ... دوربین رو

هم که کلا بی خیال ... اخبار نت رو اصلا منصرف ... کم مونده پاشم یه صبح تا شب

برم آرایشگاه برای تغییر دکوراسیون کله ام ... آره والا همین یکی مونده فقط !!!



عکسلاگ تا امشب ساعت ۱۲ فرصت داره همین !








من ... حواتر از حوا