پنج شش ساله بودم تمام وحشتم موشک بود و تنهایی و آوار !!!
بزرگتر که شدم تمام وحشتم زلزله بود و تنهایی و آوار !!!
کمی بعد از آن وحشتم از قحطی بود و تنهایی !!!
حالا دیگر وحشتم از عمر طولانی است و تمام حسرتم تنهایی !!!
حواترین با فونت درشت : ترسناکه وقتی می ری تو مغازه هاومی بینی
یهو قیمتهابطورعجیبی بالا رفته... ترسناکه وقتی می ترسی فردا به نون
شب هم محتاج بشی ...ترسناک تره وقتی که مادر باشی....
حالا دلیل حسرت تنهایی ام روشن شد !
من ... حواترازحوا
درود بسیار بانوی محترم...
وحشت هر روزه برای ماست... ما باید در وحشت و نا امنیِ همه جوره زندگی کنیم... تا شاید یک وقت فکرِ کاری به سرمان نزند...
افسوس و صد و افسوس...
آره ترسناکه
من دلتنگ یک همدم همنفس در بغل تا ابدیت هستم نیست هرکسی در پی یک طمعی گرد من آمده است دوست بی طمع کجاست؟/////////
سلام
درک شدنیست مادر جان
اما الیس الله بکاف عبده
توکل کن دلت قرص میشه
دارم ... اما مادر بودن خیلی حرف داره !
اره بابا شیر فهم شدیم ..منم میترسم ...عجب حس بدی است ترس ..............