مرتبط با جشنواره

*** زمان رای گیری به پایان رسید




رای گیری برای جشنواره آغاز شد



می توانید آرا خودتون رو برای هرچه پرثمرتربرگزار شدن


جشنواره منظور کنید


توجه توجه: اولا من نمی گم عکس من کدومه ثانیا حتما باید سه رای


داشته باشید یعنی سه عکس رو انتخاب کنید


ودر آخر یه خسته نباشید اساسی خدمت بانی این حرکت زیبای وبلاگی













من ... حواتر از حوا

 

 

افسانه آه رو شنیدید؟ 

 

زنی که دلش می خواد به جای دیگران باشه اما وقتی تو موقعیتش قرار 

 

می گیره تازه میبینه طرف چه مصیبتهایی داره و بلاخره آخر داستان اون 

 

زن آرزو می کنه به جای خودش باشه  

 

گاهی که آهی واسه خودش میاد ومیره به خودم میگم نکنه الان آه سربرسه 

 

و بخواد جامو باکسی عوض کنه  

 

شانس که نداریم یک باره جای یه ادم مفلوک قرار میگیریم !!! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 حواترین : 

۱ - آخرین مهلت ارسال عکسها به* اینجا * فردا ۱۲ ظهر 

۲ - نظرات رو بستم همینجوری دلم گرفت اومدم نوشتم ... 

۳ - خدا بیامرزه پدراونی که این دوروز رو تعطیل کرد چون ایلیا رفت خونه مادربزرگش 

پانسیون شد !

 

 

 

 

 

 

 

من ... حواتر از حوا



برج میلاد ساختیم نماد شهرمان باشد


اما آنقدر آسمانمان را تیره کردیم که برج گم شد !








حواترین :


۱ - جان مادرتون رعایت کنید این روزها ... رعایت منه پیرزن رو که تنگی نفس میگیرم !


۲ - پیرو پست قبل : زشت که باشی زشت میبینی نه اینکه کسی که بهت بدی کرده رو


بد ببینی ...زشت سیرت نه صورت ...


۳ - مسابقه عکاسی تا چهارشنبه هست برید شرکت کنید خب !











من ... حواتراز حوا


 

 

از در اتاق داخل نشده چشمانش را گرد می کند  

 

- دیشب دایی اینا اومدن خونه ما زنش بلند نشد ظرفای شامو بشوره تازه 

 

امیر محمدم برگشته به علی میگه شما بیست بار اومدین خونه ما ... من کی 

 

بیست بار رفتم اونجا؟ یه بارتو ماه رمضون  برای ختم پدرزنش دعوت کرد 

 

 یه بارم که همین دفعه پیش بود پولشو گرفت  ... آره دیگه همه اش یا برای 

 

ختم دعوتمون می کنه یا تولد که پولشو بگیره

 

سعی می کنم نخندم ... با صدای خفه ای می گویم : 

 

- خاله پول چی رو گرفت ؟ 

 

با همان لحن طلبکارانه و چشمان گرد می گوید : 

 

- تولد گرفت کادو جمع کنه  

 

دلم می خواست یا سر اورا به دیوار بکوبم یا سر خودم را    

 

سکوتم را که می بیند جری تر می شود : اصلا باید مارو دوباره دعوت کنه!

 

با خودم می گویم خوبه حالا خودت یه بار کسی رو دعوت نمی کنی خونه ات  

 

فقط طلبکاری و از آن گذشته مراسم مذکور که دایی بی نوای من برای پسر  

 

۹ ساله اش ترتیب داده بود بسیار پرخرج تر از کادوهای دریافت شده بود  

 

و هنگام خروج به هرکدام از بچه ها یک هدیه هم داد !!! 

 

- خاله امیر محمد بچه اس فقط ۱۱ سالشه  

 

- وا ؟ اون بچه اس ؟ اون بچه اس؟ اون می فهمه ! پدرو مادرش یادش میدن 

 

می خواستم بگویم چطوره پسر تو که ۱۰ سالشه بچه اس نمی فهمه  اما امیر 

 

محمد بزرگه می فهمه ؟؟؟ 

 

به جایش می گویم : خب حالا کادو دادی که دادی عمه ای نباید یه کادو به 

 

 برادرزاده ات بدی ؟

 

 بحث را به جای دیگر می کشاند وادامه می دهد ... 

 

- اصلا آدما نا مهربون شدن سنگ شدن هیچکس به داد آدم نمی رسه ... 

 

منم می خوام سنگ بشم مثل تو ! 

 

بی تفاوت نگاهش می کنم : کار خوبی می کنی ! 

 

رویش را برمی گرداند گویی تا به حال به جسدی متعفن نگاه می کرده 

 

- همه با من دشمنن هیچکس منو دوست نداره ! 

 

نگاهش می کنم نمی دانم شاید طرح صورتم مثل همان آیکون سبزرنگ  

 

بلاگفا شده می گوید  :

 

جانماز بده نمازمو بخونم  

 

- تو اتاق مامان  اینا پهنه ... 

 

می رود منهم می روم سمت آشپزخانه   

 

- مامان دایی اینادیشب شام خونه خاله اینا بودن؟ 

 

- مادرم در قابلمه را سر جایش می گذارد ... 

 

- نه شام نرفته بودن ... چطور مگه ؟ 

 

- هیچی همینطوری  

 

صدایش در سرم میپیچد... 

 

- دیشب شام اومده بودن خونه ما زنش بلند نشد ظرفارو بشوره... شام 

 

اومده بودن ... شام اومده بودن...

 

مادرم می گوید ظرفی برایش ببرم  برمی گردم سمت همان اتاقی که 

 

جانماز پهن است می شنوم که می گوید قربه الی الله ... 

 

با خودم فکر می کنم واقعا قربه الی الله ؟ 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 حواترین : 

 

۱ -دنیا رو همونطور که هستی میبینی پس اگر دنیا و آدمهاشو بد دیدی مطمئن باش  

بدی تو وجود خودته!

  

۲ - نمی گم نماز نخون اما زبونت همه رو به باد میده ! 

 

 ۳ - بی ربط نوشت: مسابقه عکاسی رو دریابید...

 

 

 

 

 

 

 

 

من ... حواتر از حوا

 

    

 

علی اقیانوسی است که قطره اشک یتیمی طوفانی اش می کند 

 

خودبین های خودپرستی که باکی از اشک آه مردم ندارند را چه  

 

نسبت با علی ! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 حواترین : 

 

۱ - متن فوق پیامک بود ... 

۲ - عیدتون مبارک 

۳ - اینجا  رو اگر دوست داشتید بخونیدبرای ایلیا نوشتمش

 

 

 

 

  

 

 

 

من ... حواتر از حوا