ازدرآتلیه که تو آمد حواسم رفت به قدبلندش که کاملا در چادرمشکی پوشانده
شده بود
گذرا صورتش را دیدم .. بی ارایش ... قاب گرفته شده در روسری عربی
و تنها چندلحظه بعد ....
دختری لاغر اندام ، بی حجاب و با لباسهایی که ... بگذریم !
خودش بود ... همان دختر چادری ...
ماندم ، حیرتزده ماندم !
می گفت مادرش اگربفهمد اینجاست روزگارش را سیاه می کند
می گفت می خواسته مدل بشود مادرش نگذاشته
می گفت و می گفت ومن فقط فکرمی کردم چه کنم که لااقل دینم برای
پسرک بماند و پسرک اینچنین روزی درخفا بامن وبا دینش به مقابله برنخیزد !
می گفت ومن افسوس می خوردم ...
راستی ...یادم رفت بگویم آنروز سه مرد هم آنجا حضورداشتند !!!
حواترین : من باب روشنگری عارضم که دختر این قصه ما چادری بود بعد که اومد تو آتلیه کاملا بی حجاب شد اونم جلوی سه تامردی که اونجا بودن ...ما نفهمیدیم چادرش چی بود و اون لباسهای جینگیل مستون چی بود!!!
من ... حواترازحوا
درود بسیار ...
متاسفانه این یکی از بدترین دوگانگی های شخصیتی موجود میان نسل جوان ماست که فقط و فقط سرچشمه اش تزویر و دو رویی مانده از 30 سال قبل است ...
متاسفانه خانواده ها به جای اینکه با محبت بچه ها رو جذب دین کنند ... با زور و اجبار و تهدید و ... این کار رو میخوان بکنن و نتیجه همین میشه ....
عجب!!!
چرا که نه!!!
خوب وقتی به دل بچه ها و نیاز زمانشون توجه نکنی همین میشه دیگه
جینگیل مستون! چه تفسیر جالبی
منم از این نمونه ها دیدم!
یه بار یه خانومی از اتوبوس پیاده شد... خیابون شلوغی بود... داشت تند تند راه میرفت، چادرشُ در آورد و گذاشت تو یه کیسه، تیپشم شاید در حد جینگیل مستون
اما من میدونم
تاثیر محدودیت زیاد این میشه
خیلی سخته
همینطور که واسه شما سخت بود به نوعی واسه اون دختر 100 برابر سخته چیزی رو که زوری بهش تحمیل کردن رو تحمل کنه
خیلی سخته که خودش بیاد پیش شما اعتراف هایی رو کنه که تعجب شما حد اقل یه ذره کمتر شه
خیلی سخته کاری رو بکنه که دوست نداره
و
سخت تر از اون اینه که خوش رو جلوی چند نفر شکست
سلام عزیزم
از اینکه افتخار خوندن وبت نصیبم شد بسی خوشحالم
این روزا ظاهر بعضی آدما خیلی سریع تغییر می کنه درست مثل باطنشون
یه جورایی غیر قابل پیش بینی شدن
واسه همینه که تو شناختشون به مشکل می خوریم
اغلب همینطوریه . جلوی یه چیزی رو که زیاد بگیری از یه جای دیگه بد می زنه بیرون.
اومدم یه چی بگم اما آخر پستو که خوندم منصرف شدم
دلم برای جوونهای امروزی میسوزه.. واقعا تکلیف خودشون رو نمیدونن دلشون یک چیز میگه خانواده و فرهنگ جامعه شون یک چیز دیگه... سردرگم موندن ...
سلام
چطوری؟
سلام خوب چرا که نه بچم خواسته برای چند لحظه هم که شه خوده واقعیش باشه .................
وقتی انسان ها وادار میشن به دروغ گفتن و خلاف واقع رفتار کردن
وقتی ارزش ها ظاهری میشن و ظواهر ارزش
وقتی فضایل اخلاقی نسبی میشن و به جنسیت و طبقه اجتماعی مفهوم و تعریف می گیرند
وقتی متولیان امامزاده خودشون حرمت شکن می شن
اونوقته که نمونه ای که تو دیدی یکی از کمرنگ ترین نشونه های عصیان نسلی میشه که برای باور کردن منطق می خوان نه خرافه ونه زور و اجبار و نه...
دلم می گیره ازین جور آدما...
ولی دلم وقتی بیشتر می گیره که می بینم خیلیایی که خیلی نزدیکن بهم هم اینجوری شدن...
خونت رو کثیف نکن مادر ...
نمیدونم ..قضاوت سخته...نمیدونم حضور سه مرد یعنی چی؟اما اگر من جای شما بودم برای عکس انداختن عذرش رو میخواستم..حداقل به حرمت مادرش...شاید کار اشتباهی باشه...نمیدونم