پسرک فال می فروخت


ظاهرا فرقی با بقیه دست فروشها نداشت...


اما چرا فرق داشت خیلی هم فرق داشت!


زیباتر و خوش لباس تر بود ، التماس نمی کرد ، شیرین زبان بود.


شاید هم سن و سال پسرک....


آنقدر زبان ریخت که آقای همسربارغبت تمام ازاوفال خرید !!!


مطمئنم پسرک بااین سیاستش درآینده تاجرموفقی خواهدشدفقط کاش بگذارند!










من ... حواترازحوا




نظرات 6 + ارسال نظر
یاس وحشی یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://yaasevahshi.ir

درود بسیار بانو ...
امید است ایشان "انسان" خوبی شوند... موفق یا نا موفق.

فرناز یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://traneyeparvaz.persianblog.ir/

سلام... انگار تخم کفترم اثر کرد
حالا فال چی بود؟ خوب اومد؟

بهار مامان امیر یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ http://oribad.blogfa.com

سلام..
باز هم خوبه میشه به آینده اینجور بچه ها امیدوار شد البته اگر به بیراهه نرسن..

یسنا دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ق.ظ http://yekzanyekdokhtar.blogfa.com/

اگر بگذارند خیلی ها خیلی کس ها شاید بشن...

کاغذ کاهی(نازگل) دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ب.ظ http://kooche2.blogfa.com/

وقتی التماس نمیکنند و مناعت طبع دارند ادم با جون و دل بهشون کمک میکنه ...

کاش این استعدادش هدر نره ... کاش فرد موفقی بشه ....

خضرایی سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://fakhtehf60.persianblog.ir/

خدا به آینده همه بچه های ما رحمی کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد