پسرک فال می فروخت
ظاهرا فرقی با بقیه دست فروشها نداشت...
اما چرا فرق داشت خیلی هم فرق داشت!
زیباتر و خوش لباس تر بود ، التماس نمی کرد ، شیرین زبان بود.
شاید هم سن و سال پسرک....
آنقدر زبان ریخت که آقای همسربارغبت تمام ازاوفال خرید !!!
مطمئنم پسرک بااین سیاستش درآینده تاجرموفقی خواهدشدفقط کاش بگذارند!
من ... حواترازحوا
درود بسیار بانو ...
امید است ایشان "انسان" خوبی شوند... موفق یا نا موفق.
سلام... انگار تخم کفترم اثر کرد
حالا فال چی بود؟ خوب اومد؟
سلام..
باز هم خوبه میشه به آینده اینجور بچه ها امیدوار شد البته اگر به بیراهه نرسن..
اگر بگذارند خیلی ها خیلی کس ها شاید بشن...
وقتی التماس نمیکنند و مناعت طبع دارند ادم با جون و دل بهشون کمک میکنه ...
کاش این استعدادش هدر نره ... کاش فرد موفقی بشه ....
خدا به آینده همه بچه های ما رحمی کنه