تو می دونستی خدا تو سکوته ؟


فقط سکوت کن...


قول می دم خدا محکم بغلت کنه !!!











من...حواترازحوا



تا حالا بهش حتی فکر هم نکرده بودم ...


اما اون عین یه ویروس سمج یواشکی اومد و تو ذهنم لونه کرد


حالا باید  صبر کنم تا خودش خوب بشه


شایدم مثل همیشه فقط انکارش کنم


عجب دروغگوی زبردستی شدم تو این مدت !











من ... حواترازحوا



خواستم بگم هستم....


یا نه کمی بیشتر ...


خوبم !


هنوز نفس می کشم زیر این آسمون و گاهی ، فقط گاهی ، آه !








پی نوشت : نمایشگاه خوب بود ... خیلی بهتر از تصور من ...ممنون از اونایی که اومدن

برای نمایشگاه بعدی همین جا خبر میدم ...بازم ممنون







من...حواترازحوا


نمایشگاه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.



بلاخره بعد از مدتها انتظار هفته دیگه این موقع !


راستش اونقدر دوندگی کردم که حالا هیچ طعم خاصی نداره !


نمی دونم ...


شاید هم این بار تا با چشمهای خودم نبینم باور نمی کنم !


شاید هم بعد ازاون تجربه تلخ که درست چند روز قبل از روز افتتاحیه


همه چیز خراب شد و اون هم بخاطر یه احمق روانی


بهرحال انگار این بار واقعیه !


هفته دیگه اس


نمایشگاه عکاسی گروهی رنگ ، هست ، نیست !





حواترین: پوستر فردا پس فردا به دستم میرسه همون موقع آپلودش می کنم






من ...حواترازحوا